Ana Dili آنا ديلي

اساس و اولين ابزار در هر حركت سياسي براي رهائي از ظلم ابراز كردن و بزبان آوردن آن دردي است كه قلب انسانها را مي فشارد و به درد مي آورد و معتقدين به هر ايده و دين و مسلك و مرامي مي خواهند فرياد عدالتخواهي سر بكشند و آزادي و عدالت اجتماعي را طلب كنند دردشان بصورت كلمات بزبانشان جاري مي شود و به كمك زبان و بيان، درد هاي اجتماعي را با ملتشان در ميان مي گذارند و درباره آن و يافتن راه چاره به مذاكره مي نشينند، ولي مشكل ملت ما تازه در اولين گام شروع مي شود، چون ملتي كه از نعمات كتابت زبان مادري محروم گشته و ياد گيري زبان مادري توسط راسيسم فارس جزو گناهان كبيره محسوب شده و باعث از بين رفتن چسبندگي و فروپاشي پكپارچگي ايران تلقين شده و افراد با سواد  به زبان مادري  را پانتركيست و تجزيه طلب  معرفي كرده و دقيقا معادل كافر و ملحد و محارب به جامعه شناسانده و معرفي كرده اند و آگاهانه ما را بزبان مادريمان لال نگهداشته شده ايم و در اولين گام براي احراز حقوق حقه بر باد رفته امان، ما مواجه هستيم با محروميت از ابتدائيترين حقوق انسان يعني بيسوادي مطلق به خواندن و نوشتن بزبان مادري و تا زمانيكه ما به ابتدائيترين حقوق انساني خود دست نيافته ايم، چگونه مي توانيم از ديگر خواسته هاي خود دفاع كنيم و حقيقاّ در كدام گوشه دنيا و به كدامين انسان بدوي اين گونه ظلم زبان مادر كشي روا داشته شده است، از اولين روز تحصيل زبان مادريمان را به بهانه رسمي بودن زبان فارسي از بيخ بريده اند و يك لال بزبان مادري يك بيسواد مطلق بزبان مادري چگونه مي تواند از حقش دفاع كند شما راسيستهاي فارس برويد تمام كتب قوانين سازمان ملل و حقوق بشر را زير و رو كنيد، در كجا نوشته شده است كه ملت حاكم حق دارد ديگر ملتها را به هر عذر و بهانه ائي از ابتدائيترين حقوق انساني يعني تحصيل بزبان مادريش محروم سازد؟ بعضي از هموطنان چپ ترك آذربايجان كه براي ايجاد يك عدالت اجتماعي مبارزه مي كنند و تاكيد موكد دارند بر اينكه نان بر زبان اولويت دارد و زبان را در برابر نان مي گذارند نه موازي با آن، آخر يك رهبر چپ بي سواد به زبان مادري، چطور مي تواند خواسته هاي خود را با زبان بيگانه فارسي به زحمتكشان ترك، كه زبان فارسي را خوب متوجه نمي شوند، توضيح دهد و صد البته در حاكميت ملي آذربايجان بدون ايجاد رفاه اجتماعي زبان براي مردم نان نمي شود، ولي من تصور نمي كنم در روح و فرهنگ و سنت همه آذربايجاني هاي صديق به رهائي آذربايجان تحمل ديدن همسايه گرسنه را داشته باشند و در كل مغاير با ذات فرهنگ اجدادي ما است كه كودكي محتاج نان يا مسكن و درمان باشد و يا قشر آسيب پذير جامعه مورد تهديد اقتصادي باشد، پس بطور موازي اول **زبان و نان** وطن و مسكن** آزادي و دمكراسي** البته نه در شعار و براي فريب مردم و كسب اعتماد مردم براي رسيدن به اميال جاه طلبانه و انحصارطلبانه و در نهايت تولد يك ديكتاتوري جديد و مدل بالا، بلكه واقعاّ و از صميم قلب به رهائي وطنمان و آزادي و رفاه ملتمان از هر نظر بيانديشيم و رو راست به ملتمان عشق بورزيم،

 اگر انگيزه حركتمان بر اساس رهائي آذربايجان باشد و بر اساس ضرب المثل قديمي **چاقو دسته خودش را نمي برد** عمل كنيم، عاشقان واقعي آذربايجان، هيچ آذربايجاني وطنپرست ديگر را دل آزرده نمي كند و باعث انفعال او نمي شود و باعث حذف فيزيكي او نمي شود و مثل يك سرباز هم رزم و همسنگر در سختترين شرايط همسنگر خود را تنها نمي گذارد و باعث تخريب حيثيت او نمي گردد، هرگز تلاش نكنيم درد آذربايجان و بي هويت سازي ملتمان را وسيله ائي براي رسيدن به اميال و رويا هاي بر باد رفته خود قرار دهيم

كساني كه در خلاف جهت حركت منافع جمعي ملي آذربايجان حركت مي كنند و به خاطر جاه طلبي هاي فردي و يا گروهي خودشان، افراد صديق را از حركت ملي پس مي زنند و يا شخصيت آنها را لجن مال مي كنند، آنان آگاهانه يا نا آگاهانه آب در آسياب راسيسم فارس مي ريزند



  • [ ]